نوشتن اسامی مولفین

نحوه نوشتن اسامی مولفین Authors در مقالات ISI، ISC، Pubmed، Scopus، علمی و پژوهشی و کنفرانسی

افراد کمی در مورد این تردید دارند که محققین، پژوهشگران، دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری، و اساتید باید مسئولیت مقالاتی را که نامشان بر روی آنها است به عهده گیرند. شخص که نام خود را بدون سرپرستی یا مشارکت مستقیم بر روی مقاله ای قرار می دهد بدون تردید از نظام اعتباری سوء استفاده می کند. مواردی وجود داشته اند که دانشمندان برجسته نام خود را بدون سرپرستی یا مشارکت مستقیم بر روی مقاله ای قرار می دهند، که بعداً مشخص شد حاوی اشتباهات جدی یا کلاه برداری و تقلب بوده است. برخی از آنها به حق بهای سنگینی برای آنها پرداختند.

ترتیب اسامی در مقالات ISI، ISC، SCOPUS، Pubmed، علمی و پژوهشی

آسانترین بخش آماده سازی یک مقاله علمی، وارد کردن سطرهای زیر عنوان مقاله ازقبیل اسامی مولفین Authors و نشانی ها یعنی Affiliation ها است. ما تاکنون در مورد نظام بر سر ترتیب فهرست بندی مولفین چیزی نشنیده ایم. اما مواردی نیز وجود داشته اند که همکاران منطقی و خردمند تنها به خاطر عدم توافق بر سر این مسئله که اسامی چه کسانی باید ذکر شود و ترتیب آنها، به دشمنان جدی هم تبدیل شدند. ترتیب درست چیست؟ متاسفانه هیچ قواعد توافق شده یا قراردادهای عمومی پذیرفته شده در این ارتباط وجود ندارند.
بعضی مولفین و محققین شاید برای اجتناب از مشاجرات بین خود، توافق می کنند که اسامی آنها به ترتیب الفبا فهرست بندی شوند. به نظر می رسد که این شیوه در حوزه ریاضیات عمومی باشد. همچنین در مورد بعضی از پژوهشگران که به طور مکرر همکاری می کنند، اسامی آنها به نوبت در ابتدا فهرست بندی می شود. در گذشته، گرایش کلی برای ذکر کردن سرپرست آزمایشگاه به عنوان یک مولف یا محقق اعم از اینکه وی به طور فعال، در تحقیق شرکت کرده باشد یا نباشد، وجود داشت و غالباً نام این سرپرست پس از اسامی مولفین و در آخر قرار داده می شد. درنتیجه به نظر می رسد که جای آخری به نوعی اعتبار کسب می کند. بنابراین، دو مولف که هیچ کدام از آنها سرپرست آزمایشگاه یا حتی لزوماً پرفسور ارشد نبوده برای موقعیت درجای دوم رقابت و هم چشمی می کرد. اگر سه یا تعداد بیشتری مولف وجود دارند، مولف مهم غالباً می خواهد که نام او در موقعیت اول یا آخر، اما نه در بین اسامی، قرار گیرد.
اما در حال حاضر گرایش عام به تعیین مولف یا محقق نخست به منزله ی مولف ارشد و بانی اصلی تحقیق گزارش شده می باشد. حتی زمانی که مولف نخست، دانشجوی دوره بعد از کارشناسی باشد (کارشناسی ارشد یا دکترا) و مولف دوم (سوم و چهارم) سرپرست آزمایشگاه یا حتی یک برنده ی جایزه نوبل باشد، شکل مورد قبول امروزه اشاره به مولف نخست به عنوان مولف ارشد است و فرض بر این هست که وی بیشترین بخش تحقیق را انجام داده است.
گرایش برای اصرار مدیران و روسای آزمایشگاه برای قرار گرفتن نام آنها در تمام مقالات منتشر شده از آزمایشگاه های آنها، هنوز تا حدی وجود دارد. همچنین گرایش مبنی بر استفاده از رویکرد فهرست کلی وجود دارد که عملاً از هر شخص مشغول در آزمایشگاه حتی مثلاً تکنسین هایی که ممکن است ظروف شیشه ای آزمایشگاه را پس از تکمیل آزمایش ها تمیز کرده باشند، به عنوان مولف یا محقق نام برده می شود. علاوه بر این، روند به سوی پژوهش های مشترک و جمعی نیز به طور مداوم در حال افزایش است و بنابراین، میانگین تعداد مولفین هر مقاله نیز به نوبه خود در حال افزایش می باشد.

تعریف پدید آورندگان در مقالات ISI، ISC، SCOPUS، Pubmed، علمی و پژوهشی

شاید اکنون بتوان پدید آورندگان بدین صورت تعریف کرد که فهرست بندی مولفین باید تنها شامل کسانی باشد که به طور فعال در طراحی کلی و اجرای آزمایش ها و انجام تحقیق مشارکت کرده اند. علاوه بر این، مولفین معمولاً باید به ترتیب اهمیت برای آزمایش ها فهرست بندی شوند؛ مولف نخست به عنوان مولف ارشد، مولف دوم به عنوان همکار اصلی و مولف سوم احتمالاً هم از مولف دوم که مشارکت کمتری در تحقیق گزارش شده، اشاره و قدردانی می شوند. همکاران یا سرپرستان نباید بخواهند و نباید اجازه دهند که اسامی آنها در مقاله ای آورده شود، که آنها به طور فعال در آن شرکت نکرده اند. مولف یک مقاله باید به عنوان کسی تعریف شود که مسئولیت فکری نتایج تحقیق گزارش شده را به عهده می گیرد. اما این تعریف با این تشخیص این مسئله که علوم مدرن در بسیاری از رشته ها، مشترک، جمعی و چند رشته ای هستند، باید تعدیل شود.
فرض بر این می گیریم که تمام مولفین یا محققین می توانند از تمام جنبه ها و ابعاد مقاله نوشته شده توسط نویسندگان و محققانی از انواع رشته های علمی دفاع کنند. ممکن هست غیر واقع گرایانه باشد. حتی اگر این طور هم باشد، هر مولف باید مسئولیت کامل برای انتخاب همکاران خود را به عهده بگیرد. در واقع باید گفت که تصمیم در مورد پدیدآورندگان و تالیف همیشه آسان نیست . مطمئنا ً کسانی که برای ماه ها یا سال ها بر روی یک مسئله ی پژوهشی به طور گسترده با هم کار کرده اند، ممکن است در به خاطر آوردن اینکه چه کسی مفهوم اصلی پژوهش داشته یا اینکه ایده درخشان چه کسی، کلید موفقیت آزمایش ها بود، مشکل داشته باشند. این امر همچنین در مورد همکارانی که هیچ راهکاری برای تحقیق ارائه نداده اند، صدق پیدا می کند.
هر مولف ذکر شده باید کمک و تاثیر مهمی در نتیجه گزارش شده داشته باشد، مهم در این جا به آن جنبه هایی از مطالعه اشاره می کند که اطلاعات و نتایج جدیدی تولید می کنند، یعنی مفهومی که یک مقاله علمی اصلی را تعریف می کند.
پیش از شروع تحقیق، باید به اتفاق آرا در مورد ترتیب مولفان در یک مقاله منتشر شده، تصمیم گیری شود. ممکن است بعدا بسته به هر مرحله تحقیق، تغییراتی لازم باشد، اما باقی گذاشتن این پرسش مهم، یعنی ترتیب اسامی پدید آورندگان در انتهای فرآیند تحقیق کاری نابخردانه است.
در بعضی رشته ها، مشاهده ده یا تعداد بیشتر مولف فهرست بندی شده در بخش بالای مقاله غیر معمول نیست. برای مثال، مقاله ای توسط ف. بلوس و همکارانش (1964) دارای بیست و هفت مولف و تنها دوازده پاراگراف بود. چنین مقالاتی غالبا از آزمایشگاه هایی می آیند که آن قدر کوچک هستند که ده نفر نیز نمی توانند در آنجا جای بگیرند تا بتواند کمک و تاثیر مهم و معناداری بر آزمایش ها داشته باشند.
دلایل گرایش به فهرست کردن تعداد زیاد مولف چیست؟ چندین دلیل می تواند وجود داشته باشد اما یکی از آنها بدون شک اصرار بر انتشار همه اسامی مرتبط است، بعضی اشخاص همکاران خود را با زبان چرب و نرم متقاعد می کنند که نام آنها را به عنوان مولفین بیشتر یا تمام مقالات بیرون آمده از آزمایشگاه ها معرفی کنند. در واقع با این کار، بازدهی تحقیق می تواند خیلی اندک باشد اما در انتهای سال، فهرست انتشارات آنها ممکن است، مفصل باشد.
در بعضی موسسات ممکن است که چنین فهرست های پر ازدحامی به ترفیع منجر شوند. با وجود این، این شیوه توصیه نمی شود. شاید تعداد محدودی از مدیران ضریب بخورند و گاهی اوقات ممکن است مزایای زودگذر نیز با این اضافات حاصل شود، اما ما شک داریم که دانشمندان خوب اجازه تضعیف تحقیق شخصی خودشان را با اضافه کردن اسامی افراد دیگر بدهند و یا بخواهند نام خودشان را با افزودن به اسامی گروهی از افراد کم اهمیت یا کم دانش خراب کنند.
به طور خلاصه، مقاله علمی باید مولفانی را فهرست بندی کند که تاثیر و کمک شایانی در انجام تحقیق داشته اند. فهرست بندی غیر موجه مولفان متعدد، تاثیر نامطلوبی بر تحقیق می گذارد و می تواند به تجارب نامناسب منجر شود. برای جزئیات بیشتر در مورد موضوعات مرتبط با تعریف پدید آورندگان و تالیف، آثار هاث (1986)، داویدوف (2000) و کلکستن (2005) را ملاحظه کنید.

تعیین ترتیب نویسندگان در مقالات ISI، ISC، SCOPUS، Pubmed، علمی و پژوهشی

شاید مثال زیر به مشخص نمون سطح مشارکت و همکاری مفهومی یا فنی که باید پدید آورندگان را تعریف کند، کمک نماید.
فرض کنید که دانشمند A، مجموعه ای از آزمایش ها را طراحی می کند که ممکن هست به دانش و آگاهی جدید و مهمی منجر شود و سپس دانشمند A به تکنسین B می گوید که دقیقا به چه روش آزمایش ها باید انجام شوند. اگر آزمایش ها موفق باشند و نتایج قابل قبولی برای ارائه به شکل یک مقاله داشته باشد، دانشمند A باید به عنوان تنها مولف در نظر گرفته شود. حتی با وجود اینکه تکنسین B تمام کارهای فیزیکی را انجام داده باشد. (البته، به کمک تکنسین B باید در بخش سپاسگزاری Acknowledgement و قدردانی اشاره شده و از او تقدیر شود).
حال فرض کنید که آزمایش های فوق موفق نباشند و تکنسین B، نتایج منفی را به دانشمند A ارائه می کند و حرفی مانند این را به وی می زند که فکر می کنم اگر ما دمای انکوباسیون (فراهم نمودن شرایط لازم برای رشد و نمو میکروبها یا سلول های بافتی) را از ℃ 24 به℃ 37 تغییر دهیم و آلبومین سرم را به محیط کشت اضافه کنیم، می توانیم این سویه را رشد دهیم. دانشمند A با این آزمایش موافقت می کند و این بار آزمایش ها، نتیجه مطلوبی ارائه می کنند و سپس مقاله ای منتشر می شود. در واقع تکنسین B نظرات و بینش هایی ارائه کرده که به تفسیر نتایج کمک نموده است. در این مورد، دانشمند A و تکنسین B به ترتیب باید به عنوان مولفین فهرست بندی شوند.
حال بیایید این مثال را بدین صورت مطرح کنیم. فرض کنید که آزمایش ها در دمای ℃ 37 و با اضافه کردن آلبومین سرم موفقیت آمیز بودند، اما دانشمند A پی می برد که اکنون نکته مبهمی وجود دارد، و آن اینکه رشد تحت این شرایط، بیانگر این است که ارگانیسم آزمایش، پاتوژن (عامل بیماری زا) می باشد، در حالی که سابقه تحقیقاتی که پیش تر منتشر شده اند، نشان داده بودند که این ارگانیسم، غیر بیماری زا هست. دانشمند A اکنون از همکار خودش یعنی دانشمند C که کارشناس میکروبیولوژی بیماری زایی است می خواهد که این ارگانیسم را برای بیماری زایی آزمایش کند. دانشمند C با تزریق ماده آزمایش به موش های آزمایشگاهی به شیوه ی استانداردی که هر میکروبیولوزیست پزشکی استفاده و با آن بیماری زایی را تایید می کند، آزمایش سریعی را انجام می دهد. سپس چندین جمله مهم به مقاله اضافه می شود و کمک دانشمند C نیز در بخش سپاسگزاری و قدردانی اشاره می شود.
اما فرض کنید که دانشمند C به این سویه خاص علاقه مند می شود و تصمیم به انجام مجموعه ای از آزمایش های به خوبی طرح ریزی شده می گیرد که به این نتیجه گیری منجر می شوند که این سویه خاص تنها عامل بیماری زایی در موش نیست، بلکه یک عامل بیماری زای نادر در بعضی عفونت های انسانی نیز به شمار می رود که دانشمندان مدت ها به دنبال پیدا کردن آن بوده اند. بنابراین، دو جدول داده های جدید به مقاله اضافه می شوند و بخش های نتایج و بحث بازنویسی می شوند و در نهایت مقاله با فهرست بندی دانشمند A، تکنسین B و دانشمند C به عنوان مولفین منتشر می شود. (همچنین دانشمند C می تواند به عنوان مولف دوم اشاره شود.)

شکل صحیح و یکنواخت اسامی مولفین و محققین در مقالات ISI، ISC، SCOPUS، Pubmed، علمی و پژوهشی

درمورد اسامی مولفین، روش تعیین و معرفی معمولا ً به صورت ذکر نام، حرف اول نام میانی ونام کامل خانوادگی است. اگر مولفی تنها از حروف اول نام خود استفاده کند-که گرایش نامناسبی درمقالات علمی است- ممکن است سابقه تحقیق علمی سردرگم و مغشوش شود. اگر برای مثال دو نفر به اسم Jonathan B.Jones وجود داشته باشند. خدمات ارائه دهنده سابقه تحقیق می توانند احتمالا ً آنها را متمایز کنند (توسط نشانی) اما اگر اسامی چندین نفر تحت نام J.B.Jones منتشر شد(به خصوص اگر گاهی اوقات بعضی از آنها از Jonathan B.Jones استفاده می کنند) ،مراکز خدمات بازیابی، وظیفه ای دشوار و ناامید کننده در حفظ مرتب سازی و ساماندهی مطالعات انجام شده دارند. بسیاری از دانشمندان در برابر تغییر نام خود (برای مثال، پس از ازدواج) حداقل تا حدودی برای اجتناب از گیجی و سر درگمی در سابقه تحقیق ، مقاومت می کنند.
به جای استفاده از نام نخست، حرف اول نام میانی و نام خانوادگی، آیا بهتر نخواهد بود که نام میانی را به طور کامل بنویسیم؟ پاسخ مجدداً خیر است، زیرا باید تشخیص دهیم که بازیابی سابقه تحقیق، فرآیند کامپیوتری است (و اینکه کامپیوترها می توانند به آسانی گیج و سردرگم شوند) یک مولف با اسامی معمول (مثال Robert Jones) ممکن است وسوسه شود تا نام میانی خود را با تصور اینکه Robert smith Jones از Robert S.Jones متمایز تر است، به طور کامل بنویسید. اما نام دوگانه منتج خودش یک مشکل محسوب می شود. برای مثال، آیا کامپیوتر باید مولف را به عنوان Jones یا Smith Jones نمایه سازی کند؟ به دلیل اینکه اسامی دوتایی با [علامت و] یا بدون علامت (خط تیره وصل) به خصوص در انگلستان و آمریکای لاتین مرسوم است، این مشکل برای کامپیوترها (یا برای برنامه ریزان آنها) مشکلی ساده نخواهد بود.
دانستن نحوه فهرست بندی نام شخص در یک مقاله علمی به زبان انگلیسی می تواند برای مولفین بین المللی مشکل باشد، زیرا زبان های مختلف دارای فرمت های متفاوت برای اسامی هستند و بیشتر از یک شکل حرف نویسی (آوانویس، ترانویس) می تواند وجود داشته باشد. برای مولفین با اسامی چینی، مقاله ارائه شده توسط سان و ژر (2002) توصیه هایی در این ارتباط ارائه می کند و برای مولفان با ملیت های مختلف، همانند ویراستاران در ژورنال ها، دستورالعمل ها و رهنمودهای مربوط دیگری را ارایه می کند. هر فرمتی که یک دانشمند انتخاب می کند، باید آن را به طور یکنواخت و سازگار در مقالات علمی انگلیسی زبان استفاده کند و برای مثال از اسامی Shou-chu Qian در بعضی مقالات، Shovchu Qian در بعضی دیگر و یا S.Chien در مقالات دیگر استفاده نکند.
به طور کلی ژورنال های علمی، درجات ومدارک پس از نام مولفین را چاپ نمی کنند و شامل عناوینی نظیر Dr (دکتر) نیستند (شما می دانید که B.S چه معنی می دهد، M.S یا Ph.D نیز همین طور) اما بیشتر ژورنال های پزشکی مطمئناً درجات علمی را پس از اسامی اشاره می کنند. اما حتی در زورنال های پزشکی، درجات علمی در بخش مراجع اشاره نمی شوند. نویسندگان باید به دستورالعمل های ژورنال برای مولفین و نکات جدید در مورد کاربرد ترجیهی توجه کنند.
اگر ژورنالی اجازه چاپ درجات علمی و عناوین را می دهد، شاید کمی تبلیغ نیز بتواند مجاز باشد مانند نمونه های زیر پیشنهاد می شوند:

Dr.Joseph Kipnis—–Psychiatrist
Dr.Eli Lowitz———–Proctologist (Specialists in Odd and Ends)
Dr. M. J. Kornblum and Dr. Albert Steinkoff (Obstetricians 24 Hour Service….We Deliver)